قانون مورفی

قانون مورفی
این قانون که با عنوان قانون پیامد ناخواسته نیز خوانده میشود به این معناست که گاه روشها و تدابیر اتخاذ شده برای رسیدن به یک هدف ، ابزاری میشوند جهت امر مخالف آن هدف یعنی همان روشی یا فکری که ما تصور میکنیم راه حل رسیدن به هدفمان هست ، همان درست راه اشتباه و خلاف است و موجبات شکست و نرسیدن به هدف می شود .
مثال
تصور کنید سپرده گذاران یک بانک متوجه شوند که بانک دچار مشکلات مالی شده و در نتیجه سپرده گذاران از ترس ورشکستگی بانک و سوخت پولشان  ، پس اندازهای خود را از بانک خارج سازند . در نتیجه این امر بانک واقعا ورشکست می شود در حالیکه اگر اندکی صبر و تحمل میکردند و اعتماد بیشتر داشتند ، بانک کار و کسب خود را حفظ میکرد و از پس مشکلات بیرون می آمد و پول آن افراد نیز محفوظ باقی می ماند . در حالی که در حالت اول سپرده گذاران حتی به کل سپرده خود نیز چه بسا نتوانند دست یابند.
مورخ در تحلیل کنشهای تاریخ و پیامدهای آن این جنبه از پیامد (یعنی قانون مورفی) را نباید نادیده بگیرد .

منبع : درآمدی بر تاریخ پژوهی تالیف مایکل استنفورد ترجمه دکتر مسعود صادقی انتشارات سمت